حمید مسعودی* | شهرآرانیوز؛ قبل از همهگیری کووید۱۹، جامعه آمادگی این همهگیری را نداشت؛ بنابراین در ابتدای شیوع آن، سردرگمی و ناهماهنگی شناختی در رفتارها و باورهای عمومی مردم به چشم میخورد. پساز گذشت ماهها از این همهگیری، مردم، توانمندی لازم را برای مقابله با شرایط بحرانی کسب کردند، ولی بهدلیل کمبود واکسن، دارو و درمان، شرایط مناسب پیش نرفت. آموزش غیرحضوری شد و بسیاری از ترددها کاهش یافت.
گذشت سه سال از همهگیری نیز جامعه را به شرایط جدید عادت داد. خوشبختانه با فروکشکردن همهگیری، جامعه به شرایط حضوری فعالیتها بازگشت؛ این موضوع درعینحال که اتفاقی مثبت است، چالشهایی برای مردم بهدنبال دارد. این چالشها باعث شده است پذیرش شرایط کالبدی، اجتماعی و رفتاری دشوار، خاص و گاهی عجیب باشد.
حضورنداشتن در فضاهای اجتماعی، آموزشی و تجاری باعث میشود مردم درک مناسبی از مکان نداشته باشند و هویت مکانی آنها ضعیف باشد؛ بنابراین وقتی کسی وارد فضای جدیدی میشود، مدتها سردرگم میماند و ممکن است بخشی از ذهن خود را برای تطبیق با این فضا اختصاص دهد. گاهی تفاوتی با فضای خیالی و همچنین فضای خانه خود احساس نمیکند؛ بنابراین رفتارهایی مشابه با تصورات خود و مانند خانه دارد و آنگونهکه فضای جدید میطلبد، رفتار نمیکند. گمنامی فضای جدید نیز رفتارهایی خارج از عرف و معیار را باعث میشود؛ بنابراین تطبیق هویتی و کسب هویت مکانی برای مردم، از چالشهایی است که در ابتدای حضور اجتماعی به چشم میخورد.
از مهمترین فضاهایی که از همان ابتدای همهگیری تعطیل شد و از ظرفیتهای اینترنتی برای پیشبرد اهداف آن استفاده شد، فضای آموزشی و دانشگاهی است. حال که از ابتدای مهر مدارس و دانشگاهها باز شده است، بخشی از دانشجویان و دانشآموزان فضای مجازی آموزش و فضای حضوری را مقایسه میکنند.
این مقایسه باعث میشود به ارزشها و آسیبهای آموزش غیرحضوری پی ببرند و از سوی دیگر، بهدلیل شناختنداشتن از فضای آموزشی حضوری قبلاز همهگیری، در آنها رفتارهایی متفاوت با آن زمان دیده میشود. تطابق با فضای آموزشی، رفتار در کلاسهای درس، حضور در فضای مدرسه و محیط دانشگاه و... همسو با حضور در فضای مجازی بوده و کیفیت آن متفاوت از گذشته شده است.
این حضورنداشتن باعث میشود صدا جایگزین چهره شود و افراد یکدیگر را براساس صدا بشناسند. حال که همه در فضاهای اجتماعی حضور دارند و با چهرههای این صداهای آشنا روبهرو میشوند، تطابق چهره و مشاهده چهرههای ناآشنا، تصورات افراد را به هم میزند و بر تصمیمگیری آنها اثر میگذارد. آنها با صدا ارتباط گرفتهاند و این چهرهها میتواند تقویتکننده ارتباط یا تضعیفکننده آن باشد. حتی در بعضی مواقع، ممکن است نگاهها سرد و ارتباطات ضعیف باشد، ولی زمان میبرد تا چهرهها یکدیگر را بشناسند و به هم عادت کنند.
فضای مجازی باعث میشود نحوه مشارکت افراد در برنامهها و همچنین گفتگوها متفاوت با فضای واقعی باشد. آنها در فضای مجازی، آزادانهتر تصمیم میگیرند و مشارکت میکنند. حال تمایل دارند در فضای حضوری نیز اینچنین باشند، ولی شرایط اجازه نمیدهد؛ بنابراین افراد در تصمیمگیری برای مشارکت دچار مشکل میشوند. مهارتهای ارتباطی نیز در دو فضا متفاوت است و افراد اغلب نمیتوانند از زبان بدن استفاده کنند، بنابراین تمایل دارند سکوت پیشه کنند.
از سوی دیگر، این همهگیری باعث شده است به اذعان برخی ارتباط، محیط زیست، زندگی و خالق، ارزشمند تلقی شده و پس از همهگیری احتمال زیادهروی در این رفتارها دیده شود. درنهایت اینکه اقدام جمعی حضوری نیز دشواریهای بیشتری نسبتبه فضای مجازی دارد و این مسئله نیز مشقتهایی برای مردم داشته است؛ بنابراین شاید مهمترین مسئله مردم پساز همهگیری، تطبیق با جامعه و مهارتهای لازم برای آن است که ضرورت مشارکت رسانهها و مدیریت شهری را میطلبد.
*جامعهشناس